در جمهوری خلق چین چه می گذرد؟
ا. م. شیری ا. م. شیری

بگزارش خبرگزاریهای مختلف جهان، در پی کشته شدن دو نفر اویغور در درگیرهای داخل کارخانه اسباب بازی سازی در شهر شائوگوآن، روز پنجم ماه ژوئیه، اوضاع شهر اورومچی مرکز استان سنگان- اویغور جمهوری خلق چین، متشنج و نا آرام شد که در جریان این ناآرامی ها، ۱٨٤نفر شامل ۱٣۷نفر از ملیت چینی تبار، ٤٦ نفر اویغور و یک نفر از دیگر اقلیت ملی، کشته و بیش از٨۰۰ نفر زخمی شدند.

این در حالیست که؛ رسانه های دولتی و غیر دولتی ترکیه، که دولت این کشور بنمایندگی از امپریالیسم غرب، خود را قیوم و پدرخوانده ترکان جهان می خواند، تعداد کشته شدگان این ناآرامیها را بیش از ٢۰۰۰ نفر و همه آنها را ترک اویغور نامیدند، تعداد زخمی ها و بازداشت شدگان را نیز بیش از ۱۰هزار نفر اعلام نموده و «کشتار ترکان مسلمان اویغور» را محکوم کردند (بر پدر مرحوم گوبلز رحمت، که سنت خوبی به یادگار گذاشت). جالب توجه است که، حوادث اورومچی، پنج روز پس از پایان سفر هفت روزه(بیست و سوم تا سی ام ماه ژوئن) عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه در رأس یک هیئت بلندپایه سیاسی و اقتصادی به چین، بوقوع پیوست. عبدالله گل، سفر خود را با سخنرانی در دانشگاه اورومچی به پایان برد. رسانه های ترکیه ضمن ارائه گزارشهای تهییجی بسیار از حوادث اورومچی، مصاحبات مفصلی با خانم رابعه قادر، رئیس «کنگره جهانی اویغورها» که در واشنگتن مستقر است و خود را «مادر ترکان اویغور» می نامد، ترتیب داده، با براه انداختن هیاهوی شدید ضد چینی به تحریک احساسات ناسیونالیستی افراطی دامن زد.  

در عین حال منوچهر متکی وزیر امور خارجه، برخی شخصیتها و آیت الله های ایران نیز حوادث اورمچی را تحت عنوان «کشتار مسمانان در چین» تقبیح کردند. بدین ترتیب، جمهوری اسلامی ایران همچنانکه در بوسنی به همراه غرب، بدفاع از «مسلمانان» بر خاست، در اویغور نیز، حتی بدون توجه به ترکیب ملی همه بناحق کشته شدگان، جانب «مسلمانان» را گرفت. بنا بر این موضع گیریها، از نظر ترکیه کشته شدن «غیر ترکها» و از نظر ایران قتل عام «غیر مسلمانان» اهمیتی ندارد.

اما، با کمی توجه بیشتر به حوادث رویداده در مدت دو سال اخیر و متدهای بکار رفته در بر هم زدن و متشنج کردن اوضاع برخی مناطق ملی در جمهوری خلق چین، از ناآرامیهای تبت در آستانه برگزاری نشست سران جی ٨ در اواخر زمستان سال ٢۰۰٨ گرفته تا کشتار ۱٩ مرزبان چینی سه روز قبل از آغاز بازیهای المپیک سال ٢۰۰٨ در پکن و اغتشاشات اخیر اورومچی باز هم در آستانه برگزاری اجلاس سران جی ٨ در ایتالیا، جای تردید باقی نمی ماند که همه این حوادث و اتفاقات، یکی از حلقه های به هم پیوسته زنجیر جهانی سازی امپریالیستی هستند که از افغانستان تا پاکستان و هندوستان و از آنجا تا تبت و ولایت سنگان- اویغور چین امتداد می یابد و همه این رویدادها، بمنظور نا امن و متشنج ساختن اوضاع داخلی چین و باز داشتن «اژدهای زرد» از حرکت، صورت می گیرد. نا گفته نماند که، منطقه اویغورستان چین(ترکستان شرقی)، در روی یکی از بزرگترین منابع نفت و گاز جهان واقع است. و لذا، با توجه به اینکه دولت چین نیز سازماندهی حوادث اخیر اورومچی را با خارج از کشور مرتبط می داند، بررسی اتفاقات، چین جدای از فاجعه عظیم انسانی پاکستان در اثر حملات ارتش پاکستان و نیروهای هوائی آمریکا به درّه سوات، حادثه خونین بمبئی، اشغال و حضور نظامی ٩ ساله ناتو به رهبری آمریکا در افغانستان، طبعا یک بررسی انتزاعی و مجرد خواهد بود که عوامل اصلی همه این حوادث خونین را معرفی نخواهد کرد.

در همین رابطه، یادآوری نظر یک خبرنگار و تحلیلگر پاکستانی بنام حمید، بی جا نیست. وی، در پی اشغال افغانستان بوسیله آمریکا و متحدانش در سال ٢۰۰۱، نوشت: «این ساده انگاری است هر گاه تصور کنیم حوادث تروریستی نیویورک – واشنگتن و احتمال دست داشتن حاکمیت طالبان و القاعده در آن موجب اشغال افغانستان گردید. زیرا، خود آنها «made in USA» هستند. افغانستان در نتیجه زیاده خواهی حاکمیت طالبان به ازای درخواست آمریکا مبنی بر ایجاد پایگاههای تربیت خرابکار بمنظور بر هم زدن اوضاع چین و هندوستان، در شمال و شمال- غرب این کشور، اشغال شد...».

بر هیچ انسان آگاهی پوشیده نیست که، امپریالیسم جهانی در سالهای اول آخرین دهه قرن گذشته اتحاد شوروی، جمهوری فدارال یوگسلاوی و بطور کلی بلوک سوسیالیستی را از هم درید، تکه- پاره های آنها را نجویده بلعید، استعمار نو و کهنه را در اشکال مدرن، احیاء و بر قرار ساخت. پس از احیاء سیستم استعماری و بر سر کار آوردن دولتهای دست نشانده شبه فاشیستی در اغلب مستعمرات، با مستمسک قرار دادن خطر تروریسم و بنیادگرائی اسلامی که، اساسا بدست دولتهای غربی ساخته، تربیت و پشتیبانی می شوند، بمنظور توسعه مناطق تحت نفوذ خود، شعله جنگهای دائمی را بر افروخت. پایگاههای نظامی خود را در سطح جهان افزایش و گسترش داد و به نیروی قهریه نظامی کشورهائی از قطعات جدا شده یوگسلاوی، افغانستان و عراق را تحت اشغال درآورد. امپریالیسم غرب بموازات اقدامات و عملیات نظامی، تبلیغات گسترده ای را برای آماده کردن زمینه نفوذ و تجاوز به کشورها و دولتهای «نا مطلوب»، از جمله چین و هند، براه انداخت. با ابداع و بکارگیری شیوه های مدرن، تمام توان خود را در جهت ایجاد تشنج و بر هم زدن اوضاع این نوع کشورها بکار گرفت. طراحی کودتاهای «رنگی»، تربیت و تطمیع باندهای خرابکار و اخیرا، اضافه کردن پروژه «دوربینهای خودکار» و «گزارشگران اجتماعی»، یکی از مهمترین متدهائی است که، برای ایجاد اغتشاشات اجتماعی و تغییر مسیر توسعه کشورها بکار گرفته می شود. در رابطه با همین طرحها، بعید می دانم تماشاگران اخبار تلویزیونی، بویژه تلویزیون «یورو نیوز» و تلویزیونهای ترکیه، صحنه ای را نشان دادند که دو خانم، یکی با دهان و دماغ و دیگری، با طرف راست گلوی خونین، بدون اینکه کمترین آثار نگرانی در طرز ایستادن، چهره و نگاهشان نمایان باشد، گوئی به اشاره کارگردان، مثل دو هنرپیشه ناشی بصورت تصنعی همدیگر را در مقابل دوربین بغل کردند و دستان خونین خود را(اگر خون بوده باشد)، به قسمتهای باز بدن یکدیگر می مالیدند، مورد توجه قرار نداده باشند.

طبیعی است که، توسعه و رشد سریع اقتصادی دو کشور بزرگ و پر جمعیت چین و هند، که قریب نیمی از جمعیت شش میلیارد نفری جهان را در خود جای می دهند، بزرگترین مانع در مقابل جهانی سازی امپریالیستی به حساب می آیند. بویژه اینکه، دخالت آشکار نظامی در امور داخلی این کشورها، برای امپریالیسم غرب بطور کلی ممکن و مقدور نیست. بنابراین، بر هم زدن آرامش این دو کشور آسیائی از طریق سازماندهی، تأمین مالی و پشتیبانی از نیروهای تربیت یافته در داخل و مالاً، جلوگیری از گسترش نفوذ و اعتبار سیاسی و اقتصادی آنها در مقیاس جهانی، بعید بنظر نمی رسد. شکی نیست که، در شرایط تعمیق روزافزون بحران جهانی اقتصادی- مالی نظام سرمایه داری، حذف موانع بر سر راه جهانی سازی مهمترین هدف و دغدغه امپریالیسم بشمار می رود. از این رو، حوادث اورومچی نمی تواند با طرح و بزرگنمائی خطر «اژدهای زرد» بی ارتباط باشد.

من اعتقاد راسخ دارم آنچه که، در ارومچی روی داد، یک فاجعه بود و کشته شدن انسان بدست انسان، خواه در چین و یا در هر گوشه دیگر جهان، صرفنظر از تعلقات ملی و یا دینی مقتول و یا مقتولان، تحت هر بهانه و یا دلیلی، خواه بدلیل تامین امنیت اجتماعی و یا به بهانه تأمین منافع این و یا آن دولت که باشد، عملی نکوهیده، غیرقابل چشم پوشی و مطرود است. بنابراین، مبارزه برای صلح و امنیت پایدار، ایجاد شرایط اجتماعی لازم برای تأمین امنیت زندگی تک – تک انسانها و پرهیز از اقدامات تحریک آمیز از سوی هر ارگان و یا دولتی که زندگی انسانی را بمخاطره بیاندازد، وظیفه اصلی و عمده همگانی است.

۱٤ ژوئیه ٢۰۰٩


July 14th, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی